31.ویرانه

ساخت وبلاگ

امکانات وب

-->-->-->-->****-->-->-->-->-->-->-->-->-->-->

کد هدایت به بالا

-->-->-->-->-->-->

دریافت کد بنر گوشه ای فلش


کد کج شدن تصاوير


*****-->-->-->
کد متحرک سازی عنوان وب

*******

-->-->-->
****
-->-->-->

دوش مست و بی خبر بگذشتم ویرانه ای

ناگه چشم مستم دید صحنه جانانه ای

پدری کور و فلج افتاده در یک گوشه ای

مادری هات و پریشان مانده همچون دیوانه ای

کودکی از سوزه سرما میزند دندان بهم

دختری مشغول عیش و نوش با بیگانه ای

چون که فارغ گشت ان مرد پلید دست در جیب کرد داد به دخترک پول نه یا چند دانه ای

بر خودم لعنت فرستادم که هرشب میروم سوی هر خانه و ویرانه ای

پایان

(این شعرو داداشم گفته خیلی دوسش دارم)

سکوت تلخ...
ما را در سایت سکوت تلخ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mona sokot18 بازدید : 456 تاريخ : چهارشنبه 26 فروردين 1394 ساعت: 23:15